ظاهراً پست
رمانتیسم مورد توجه بسیاری از دوستان به خصوص آقایون محترم قرار گرفت. به طوریکه از اون روز من نامه های زیادی رو مبنی بر حمایت آقایون عزیز از این حرکت انقلابی دریافت کردم.
اما یکی دو روز آینده همچنان درگیر امتحانات خواهم بود و به روز کردن وبلاگ تا دو - سه روز آینده یک کم برام مشکل می شه. ولی از اونجایی که همیشه بدم می اومد برم رو یه وبلاگ که هر روز سر می زنم و به در بسته بخورم، سعی من و ننسام بر این خواهد بود که همچنان سنگر رو حفظ کنیم... پس ظرف این چند روز اگه کم و کاستی بود مثل همیشه ببخشید و ازتون خواهش می کنم بازهم دست به دعا بردارید که انشاءا... امتحانم رو خوب بدم و با روحیه ای خوب در خدمتتون باشم.
امروز می خواستم مثل هر روز یک مطلب از حضرت سامبولی براتون بذارم که متاسفانه جناب سامبولی زود خوابیدن و نشد عکسشون رو بگیرم و ضمیمه ی مطلب کنم. باور بفرمایید برای بعضی از پستها بیشتر از ۷۰-۸۰ عکس می گیرم تا شاید دو تاش به درد وبلاگ بخوره و بشه ازش استفاده کرد. که جا داره همینجا از خودم تشکر کنم. اونهایی که بچه ی زیر دو سال دارن می دونن که عکس گرفتن از بچه کار راحتی نیست. اونهم با فیگوری که ما می خوایم. خلاصه امشب نشد اون عکسی رو که می خوام ازش بگیرم...
اما زیاد غصه نخورین. نمی ذارم دست خالی برین. یکی از دوستان عزیز که تاکید کردن اسمشون هم فاش نشه یک فایل صوتی (البته بهتره بگم فایل سوتی !!) رو برای من فرستادن که روی وبلاگ بذارم. من هم حجمش رو کم کردم و رو هاست خودمون گذاشتم که بتونین راحتتر ازش بهره ببرین! ایشون این فایل رو در مدح مادر زنشون آماده کردن و گفتن حالا که تو پست رمانتیسم یه فیضی به خانمها رسید مادر زنها هم بی نصیب نمونن. البته شدیداً تاکید داشتن اسمشون فاش نشه و ما هم به قولمون عمل کردیم. برای گوش دادن به فایل روی ادامه ی مطلب کلیک کنین. ماوستون درد نکنه. فقط چند لحظه صبر کنین فایل کاملاً لود شه.
دیدی مهدی حاجی اسمت رو نگفتم؟! به من می گن راز دار.