همونطور که گفتم من یه نامه به بابانوئل نوشته بودم و ازش خواسته بودم از اونجاییکه من دیگه یک baby خارجی شدم برای کریسمس برام کادو بیاره.
این هم متن نامه ی من به بابا نوئل : نامه به بابانوئل
اما حالا ادامه ی داستان که چند روز پیش اتفاق افتاد:
تو صندوق پست یک نامه ای بود با این محتوا: ما اومدیم بهتون یک بسته ای رو بدیم ولی شما نبودید. حالا پاشین بیاین خودتون از اداره ی پست بگیرین. تا دیروز همه اش فکر می کردیم این بسته چی می تونه باشه و از طرف کی اومده؟!
دیروز با هزار زحمت اداره پست رو پیدا کردیم و بسته رو گرفتیم.
واااااای.... از انگلیس اومده. بعد از کتک کاری خونینی که تو ماشین بین ددسام و ننسام بر سر باز کردن بسته انجام شد بالاخره بسته رو باز کردیم.
می دونین. آدم وقتی از همه دور می شه و می افته یه گوشه ی دنیا که هیچ کس رو نداره، دریافت یک بسته خیلی هیجان انگیز تر از اونی می شه که می تونین تصور کنین. این بسته هزاران کیلومتر رو از میونِ برفهای انگلیس تا خط استوا طی کرده بود و الان تو دست ما بود... ببخشید تو دست این ددسام قلدر بود!
بله. مثل اینکه خدا نامه ی منو خونده بود و یه رونوشت زده بود برای بابانوئل و خب از اونجاییکه هر دوشون سرشون شلوغ بوده مثل اینکه کادوهای منو می دن به یکی از عواملشون به اسم شاهرخ که برام پست کنه...
شاهرخ که ظاهراً از دوستان خدا و بابانوئل هست توی بسته کلی چیز هیجان انگیز و یک نامه گذاشته بود. متن نامه رو عیناً براتون اینجا زدم:
سلام سام عزیز
بالاخره دعاهات را خدا شنید و بابانوئل برات کادو فرستاد. آنهم دو تا بابانوئل، اما شرمنده که آن ماشین شارژی بزرگ را نمی شد برات با گوزنها فرستاد ولی وقتی آمدیم پیشت برات می آوریم، تو دعات به خدا بگو وقتی بزرگ شدی مثل پدرت مهربان و مثل مادرت خندان باشی. من هم از خدا می خواهم هر چه زودتر شما ها را ببینم.
دوستان داریم
شاهرخ و فاطمه
Nov 2008
بله... بسته از طرف عمو شاهرخ و عمه فاطمه اومده بود و توش مقدار زیادی شکلات خوشمزه (از اونها که همیشه می ریم خرید ننسام یک بسته می ذاره تو سبد خرید و ددسام هم یواشکی قبل از رسیدن به صندوق برش می داره و میذارتش سر جاش!!!!) و شکلات بابانوئل و گوزنش و البته از همه مهمتر یک کفش Nike و تی شرتِ adidas و دو تا کارت خوشگل بود...
وای خدایا ازت متشکرم... چقدر یک بسته از طرف بابانوئل و دوستاش آدم رو خوشحال می کنه!

عکس من با کفش و تی شرت جدید. عین celebrity ها شدم! نه؟!

اما من این سوال برام پیش اومد که چرا بسته ی خدا و بابانوئل از انگلیس برامون اومده بود!! ددسام بهم جوابش رو گفت: "پسرم. خب این نشون می ده که خدا و بابانوئل در انگلیس زندگی می کنن دیگه!! "
جواب ددسام برام قانع کننده بود. حالا فهمیدم چرا تو انگلیس سیل و زلزله نمیاد. چون خدا اونجا زندگی می کنه!
اما نکته ی تاسفبار اینکه ظاهراً عمو شاهرخ نصف کادوهایی رو که خدا و بابانوئل بهش داده بودن تا برامون بفرسته رو برداشته برا خودش!! چون من یه ماشین شارژی بزرگ هم سفارش داده بودم که این وسط هپلی هپو شد! عمو شاهرخ ناقلا... پس الان داری با ماشین شارژی من بازی می کنی؟! شنیده بودم عشق ماشینیا!
...
ددسام:
شاهرخ جان این سامبولی بچه است نمی فهمه. شما جدی نگیر... خیلی خوشحال شدیم از بابت اینکه به فکرمون بودی. و اتفاقاً دو هفته بود برای سام دنبال کفش بودیم. کفش خوب (البته خوب از نظر ما ارزونه!!!
) پیدا نمی کردیم. تی شرت هم خیلی قشنگ بود. شکلاتها هم به صورت مایع دستمون رسید که گذاشتیم تو یخچال و عین اولش شد. راستی از کجا می دونستی ما از این شکلاتها دوست داریم؟!
خلاصه زندگی ما رو آتیش زدی با این شکلاتهات! هر روز گیس و گیس کشیه تو این خونه که کی دیشب یواشکی وقتی اون یکی خواب بوده رفته و یه دونه بیشتر خورده!!!!
برای عید منتظرتون هستیم...
ددسام، ننسام، سامبولی.
ته نوشت:
اینو می گن شوهر عمه ی درست حسابی! آدم شوهر عمه هم می خواد داشته باشه اینجوریش باشه! اصلاً من بابانوئل می خوام چی کار؟ همین عمو شاهرخ از بابانوئل بهتره!! بابا نوئل به چه دردی می خوره؟!