امان از دست این ایرانیها!!

اما ماجرای دیشب...
شب در حالیکه ددسام و دایی حسن (همون ماشین قراضه ی ددسام) دارن از دانشگاه بر می گردن تو راه چند تا ماشین آتش نشانی آژیر کشان ازشون سبقت می گیرن.
پنج دقیقه بعد: ددسام با دایی حسن وارد محوطه ی ساختمون می شن و عجب همهمه ای به پا شده. ماشینهای آتش نشانی تو حیاط هستن و ملت جیغ زنان از ساختمون بیرون می ریزن. ددسام که نگران خونه شده به سرعت دایی حسن رو پارک می کنه، قفل فرمون رو بهش می زنه، شیشه هاش رو چک می کنه که بالا باشن. یه لیوان آب هم برای دایی حسن می ذاره کنارش که اگه شب از خواب پرید آب دم دستش باشه و ... بعد به سرعت می دوه سمتِ لابی ساختمون. دود همه جا رو گرفته... وای چه خبره اینجا؟
ددسام یقه ی یکی از افرادی که داره فرار می کنه رو می گیره و می پرسه چی شده مرد؟! چرا همه فرار می کنن؟ یارو که ظاهراً می دونسته ددسام یکی از نویسندگان وبلاگ سامبولیه و می فهمه که ممکنه که حرفهاش بعداً تو وبلاگ درج بشه می گه: بسم ا... الرحمن الرحیم. اینجا آتیش گرفته. فرار کنین.
در این صحنه ددسام روحیه ای قهرمانانه بهش دست میده و می دوه سمتِ آسانسور. وای! آسانسورها رو به خاطر آتیش سوزی بستن!
]لطفاً اگه موزیکِ هیجان انگیزی رو کامپیوترتون هست همین الان تو این صحنه صداش رو زیاد کنین.[
و ددسام تصمیم می گیره که 14 طبقه رو پیاده بالا بره...
وای خدای من... هر چی بالاتر می رم دود بیشتر می شه... خدایا همه چی رو به تو سپردم...
طبقه ی پنجم... ششم... هفتم...........هشتم.................نهم.....................بذار ببینم!! این بو برام آشناست!! ................ طبقه ی دهم............... یازدهم..................... . وای خدای من این بوی کباب ایرانیه! یعنی ما تو این ساختمون ایرانی داریم؟ ای خدا! هر چی می کشیم از دست این ایرانیهاست. از داهات پا می شن میان اینجا! اینجا رو هم به گند کشیدن. خدایا کجا فرار کنم از دست این ایرانیهای بی فرهنگ؟ خدااااااااا!!!!! آخه تو آپارتمان هم جای کباب درست کردنه! لا مذهب می رفتی تو تراس................. طبقه ی دوازدهم...................سیزدهم.................................... دیگه چشمم جایی رو نمی بینه........................... طبقه ی چهاردهم.......................ای خدا. این دود که از همین طبقه است! یعنی ما همسایه ی ایرانی داریم؟ اون هم تو همین طبقه؟!!!!! ای خدا این چه مصیبتی بود نصیب ما شد؟ حالا هر روز می خوان از این ایرانی بازیها در بیارن! من یکی همین فردا از این ساختمون می رم. ایرانی یعنی ویروس....................... و ددسام وارد خونه می شه....
ننسام: عزیزم بیا ببین چه جوجه کبابی شده!